دعوت نامه
- چهارشنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۲، ۱۲:۰۸ ق.ظ
اصلا تو فضای حج و عمره نبودم. ثبت نام عمره دانشجویی شروع و تموم شده بود و من حتی خبرش هم به گوشم نخورده بود.
از سال 88 تا اون موقع مدیرمسئول نشریه بسیج دانشگاهمون بودم. بعد از چندین سال وقفه قرار بود سال 90 هفتمین جشنواره نشریات دانشجویی سراسر کشور برگزار بشه. ما هم از خدا خواسته در جشنواره شرکت کردیم. با اینکه اصلا فکرش رو نمیکردم، ولی تو اون جشنواره در بخش خبر دوم شدم. اصلا خودم هم باورم نمیشد؛ من!؟ خبر!؟ دوم!؟ ... یادمه بعد اینکه مراسم اختتامیه که تو تهران بود، تموم شد، همینطور سر جام نشسته بودم..
چند ماهی از اختتامیه گذشت. تو این مدت تقدیرنامه ای از سمت معاون فرهنگی دانشگاه پیام نور کل کشور برام فرستادند. فکر میکنم آبان ماه بود. آبان 90 که خانم وحدانی-معاون فرهنگی دانشگاهمون باهام تماس گرفت. دقیقا مثل چند ماه پیش که برای جشنواره زنگ زد و یه دفعه گفت: باید امشب بری تهران!! این دفعه هم زنگ زد و یه دفعه گفت شماره ملی تو بگو میخوان بفرستنت عمره!! کلا به نظرم فرقی نمیکنه؛ چه خبر خوب چه بد، یه کمی مقدمه چینی بد نیست؛ یه وقت دیدید طرف از خوشحالی کار دست خودش داد..
بگذریم. جزئیات رو که پرسیدم گفت اونایی که در مسابقات و جشنواره های کشوری رتبه برتر آوردن، قراره بدون قرعه کشی از طرف پیام نور کل کشور، به عمره اعزام بشن..
و اینطوری شد که اسم من هم درآمد.. بارها با خودم فکر کردم. بعد از چند سال جشنواره ای برگزار میشود و من در بخشی که اصلا فکرش را هم نمیکردم، حائز رتبه برتر میشوم، و از طرفی دانشگاه هم حال میکند نخبه های فرهنگی و علمی را بفرستد حج؛ و اتفاقات دیگری که در ادامه می افتد و انشاءالله خواهم نوشت. همش یعنی اینکه تو را دعوت کرده اند..
- ۹۲/۱۱/۲۳